گفتار درشت از روی عدم شفقت، گستاخ و بی ادب. (ناظم الاطباء). رجوع به سخن خوار شود، سخندان: چنین گفت کز آمدن چاره نیست چو تو در زمانه سخن خواره نیست. فردوسی
گفتار درشت از روی عدم شفقت، گستاخ و بی ادب. (ناظم الاطباء). رجوع به سخن خوار شود، سخندان: چنین گفت کز آمدن چاره نیست چو تو در زمانه سخن خواره نیست. فردوسی
پرنده ای کوچک با پرهای سیاه و خاکستری که در صحرا لای بوته های خاردار لانه می سازد و آن را برای گوشتش شکار می کنند، سنگ خوٰار، سنگخوٰارک، اسفرود، سفرود، قطات
پرنده ای کوچک با پرهای سیاه و خاکستری که در صحرا لای بوته های خاردار لانه می سازد و آن را برای گوشتش شکار می کنند، سَنگ خوٰار، سَنگخوٰارَک، اِسفَرود، سَفرود، قَطات
گستاخ و بی ادب: خوار است خور شهریت از تن سوی مهمان شهریت علفخوار است مهمانت سخن خوار. ناصرخسرو. این خوب سخن بخیره از حجت همواره مده بهر سخن خواری. ناصرخسرو (دیوان چ کتاب خانه تهران ص 470). رجوع به سخن خواره شود
گستاخ و بی ادب: خوار است خور شهریت از تن سوی مهمان شهریت علفخوار است مهمانْت سخن خوار. ناصرخسرو. این خوب سخن بخیره از حجت همواره مده بهر سخن خواری. ناصرخسرو (دیوان چ کتاب خانه تهران ص 470). رجوع به سخن خواره شود
ناخن پال. داخس. (ناظم الاطباء). ورمی باشد مایل به سرخی نزدیک به ناخن که درد عظیم کند و او را کژدمه نیز خوانند. و به عربی داخس گویند. (فرهنگ جهانگیری) (شعوری). رجوع به ناخن پال و ناخن خاره شود
ناخن پال. داخس. (ناظم الاطباء). ورمی باشد مایل به سرخی نزدیک به ناخن که درد عظیم کند و او را کژدمه نیز خوانند. و به عربی داخس گویند. (فرهنگ جهانگیری) (شعوری). رجوع به ناخن پال و ناخن خاره شود
اگر بیند سنگخواره در دست داشت، دلیل که در کاری دشوار افتد و در آن کار خیرو منفعت نباشد. اگر بیند سنگخواره از دست بپرید، یا در دستش بمرد، دلیل که از آن کاری که دشوار است به زودی خلاصی یابد. اگر بیند گوشت سنگخواره بخورد، دلیل که کار خود را به دشواری به دست آورد. جابر مغربی اگر بیند سنگخواره را بگرفت، دلیل که وی را با مردی ابله صحبت افتد. محمد بن سیرین
اگر بیند سنگخواره در دست داشت، دلیل که در کاری دشوار افتد و در آن کار خیرو منفعت نباشد. اگر بیند سنگخواره از دست بپرید، یا در دستش بمرد، دلیل که از آن کاری که دشوار است به زودی خلاصی یابد. اگر بیند گوشت سنگخواره بخورد، دلیل که کار خود را به دشواری به دست آورد. جابر مغربی اگر بیند سنگخواره را بگرفت، دلیل که وی را با مردی ابله صحبت افتد. محمد بن سیرین